ترفندها را شناسایی کنیم


بتازگی یکی از دلباختگان ِ سابق ِ تبهکاران جمهوری اسلامی که امروز به اصطلاح یکی به میخ می زند و یکی هم به نعل، ادعا دارد که می شود فاصله شاهزاده را با تاجزاده کم کرد و این دو را به هم نزدیک کرد‌.
می گوئیم بله می شود فاصله را نزدیک کرد.
به شرطی که ریزشی ها بیایند پشت سر شاهزاده و طیف هواخواهان ِ بیشمار ایشان قرار بگیرند نه حتا اندکی بیشتر.
به معنی دیگر در قدم اول -این کسان باید- هم از به اصطلاح اصلاح طلبی حکومتی عبور کنند و هم علنن خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی باشند.
حتا اگر هزینه آن و قیمتش به زندانی شدن و یا کشته شدنشان تمام شود.
زیرا این کسان باید بدانند و بفهمند که ملت ایران بیش از چهل و پنج سال، هزینه اعمال ضد ایرانی ِ فرومایگان و رجاله های پنج و هفتی و در راسش دلباختگان حکومت اسلامی، مثل این کسان را پرداخته اند.
بنابراین برای راست آزمایی و کسب اعتماد، لازم است که این گام اول را بردارند.
بعد از این گام اول، این کسان باید بی هیچ توقع و چشمداشتی از قرباتیان اصلی حکومت اسلامی، مثل بچه آدم بیایند و در پشت صف ِ بیشمار ایراندوستان و شاهزاده قرار بگیرند.
وگرنه نمی توانند اعتماد برانگیز باشند.
همین

احمد پناهنده

باید دانشجو-تروریست ها* را به غزه فرستاد


آری
باید با شدت عمل با دانشجویان طرفدار تروریست های حماس در دانشگاه کلمبیا نیویورک برخورد کرد.
حتا اگر لازم شد آنها را به غزه بفرستند تا شربت شهادت بنوشند.
زیرا
فضیلت آزادی و دمکراسی و نیز کرامت انسانی حکم می کند، آنچنان بر سر تروریست و نیز حامیان آنها که در کشور مهد آزادی و دمکراسی، محیط تحصیل و دانش را آلوده به یهودی ستیزی و نفرت می کنند، کوبید که تا بدانند جایشان در دانشکاه نیست بلکه باید آنها را به یکدیگر زنجیر کرد و به غزه فرستاد تا با تروریست های وحشی فلسطینی ِ حماس شربت شهادت بنوشند.
درود بر رئیس دانشگاه کلمبیا و نیز انتظامات که محیط دانشگاه را از وجود ِ دانشجو- تروریست ها، با فروتنی و در اوج مدارا پاک می کنند.
باشد که این عمل درسی شود برای همه دانشگاه های سراسر گیتی و بویژه دانشگاه های جهان آزاد که اجازه ندهند، دانشجو- تروریست ها محیط سالم دانش و علم را به اردوگاه تروریستی تبدیل کنند.

احمد پناهنده

  • دانشجو- تروریست ها به دانشجویانی گفته می شود که در ذهن تروریست هستند و کتمان هم نمی کنند که حامی تروریست های وحشی و انسان کش فلسطینی و جای جای جهان هستند

مظلوم نمایی بی ارزش


وقتی که تو امروز به جای مبارزه با جمهوری اسلامی، شاهزاده رضا پهلوی را دشمن هستی و علیه او در زمین جمهوری اسلامی مبارزه و بازی می کنی، باید هر روز نظاره گر اعدام جوانان و سرکوب زنان سالار ایران باشی.
به معنی دیگر تو هیچ تفاوتی با جمهوری اسلامی نداری جز اینکه خودت را برای مظلوم نمایی، این روزها جِر بدهی که یک پول سیاه ارزش ندارد.
زیرا هر دو دشمن خاندان ایرانساز پهلوی و امروز شاهزاده رضا پهلوی سخنگو، وکیل، سرمایه و شخصیت ِ مورد اعتماد اکثریت مطلق ملت ایران هستند، هستید.
به جای این چُس ناله های بی مقدار و تظاهر گرایانه، از دشمنی با وکیل و نماینده ملت ایران فاصله بگیرید و در زمین جمهوری اسلامی بازی نکنید

احمد پناهنده

شعار جاوید شاه، شعاری تاریخی و ملی است


آری
این شعار از بطن ِ فرهنگ ِ شاهنشاهی و
تاریخ ایران بر خاسته است که امروز در حنجره های ِ پیر و جوان و زن و مرد و کودک- در تندپبچ ها- فریاد می شود و لرزه به دل و جان ِ بیگانه پرستان در قامت اسلام سیاسی و چپ کمونیستی در همه رنگش و نیز ملامصدقی ها می اندازد.
چرا؟
زیرا تمامی ِ دستاوردهای ِ شکوهمند ایران در عرصه فرهنگ
در تاریخ کشور داری
و تسامح و تعامل و تعادل با همسایگان و ملل جهان
و همچنین رعایت حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی و آزادی در نظام شاهنشاهی و بعد پادشاهی بدست آمده است، وگرنه منهای این دست آوردهای شکوهمند ِ پدران و مادران ِ تاریخی ِ شاهنشاهی ما، چه چیزی داریم که بر آن ببالیم و سرمان را بالا بگیریم؟
پاسخ این است که هیچ و باز هم هیچ
امروز هم که کشور ایران در تندپیچ ِ زمان در دست بیگانه پرستان اسلامی اشغال است،
شعار رضاشاه روحت شاد
و در ادامه اش جاوید شاه
ملت ایران و بویژه نسل جوان را به خویشتن خویش ایرانی و پادشاهی اش سنجاق می کند تا دست در دست هم-پایکوبان- در هر اعتراض و خیزشی با این شعارها بگویند ما ایرانی هستیم و از هرنوع بیگانه پرستی چه از نوع اسلامی و چه از نوع کمونیستی اش سر ِ ستیز داریم و اجازه نمي دهیم تاریخ و فرهنگ و تمدن ِ شکوهمند ِ پادشاهی مان را در خدمت بیگانه پرستی، نابود کنند.
زیرا پادشاه و نظام پادشاهی بر عکس نطام های تحمیلی که در خدمت بیگانه پرستی هستند، فقط در خدمت ایران است.
برای همین است که در تاریخ و فرهنگ پادشاهی
خدا و شاه در خدمت میهن مان ایران هستند
بنابراین بیهوده نبود که در کاکل تاریخ و فرهنگ ما. شعار ِ
خدا شاه میهن، چشم ها را نوازش دلپذیر می داد.
یعنی هم خدا به عنوان نیروی معنوی و هم شاه به عنوان نماینده نیروی ِ مادی ایرانیان، در خدمت و حفظ میهن مان ایران بودند و هستند.
با این نگاه بود که داریوش بزرگ هخامنشی با اینکه رفاه و امنیت را در در امپراتوری بزرگ ایرانیان برقرار کرده بود، باز آنجا که ناتوان از حل مشکل دروغ و خشکسالی می شد، دست بسوی اهورامزدا، خدای ایرانی دراز می کرد و در کمال ادب و احترام از اهورامزدا می خواست که سرزمین ایران را از دروغ و خشکسالی نجات دهد.
و همین طور است محمد رضاشاه ایرانساز که هر صبح وقتی از خواب بیدار می شد، اول به آسمان نگاه می کرد که آیا باران می بارد یا نه؟
چون دوست داشت در کنار امنیت و رفاهی که برای ملتش فراهم کرده بود، خدای معنوی ِ ایرانیان به کمک ایران بیاید و کشور را از بی آبی نجاتش بدهد‌.
پس -هر ایرانی- تاکید می کنم هر ایرانی، نه آنهاییکه فقط شناسنانه ایرانی دارند اما در خدمت بیگانه پرستی هستند، باید در هر خیزش و اعتراضی، در کنار شعار ِ
رضاشاه روحت شاد
رضا رضا پهلوی
ای شاه ایران برگرد به ایران
شعار ِ جاوید شاه را با صدای بلند فریاد کند تا گوش بیگانه پرستی کَر بشود.
زیرا
اهورامزدا یا خدای ایرانی
و شاه
نگهبان و حافظ میهنمان ایران هستند

احمد پناهنده

جشن شاداب ِ اردیبهشتگان شاد باد


احمد پناهنده

«به خشنودی اهورا مزدا، راستی بهترین نیکی است، خرسندی است.»

» منش یا اندیشه ی نیک ( وهومن )، راستی، داد و قانون اشا رشته های ناگسستنی هستند که بخش های گات ها را به هم پیوند می دهند.
اندیشه ی نیک و خرد ( وهومن یا بهمن )، راستی، و داد و قانون ( اشا وهیشتا یا اردیبهشت )، نیروی پسندیده اهورایی ( خشترا یا شهریور )، مهر و مدارایی افزاینده ( سپنتا آرمیتی یا سپندار مزد ) پایه های دین زرتشتی است که انسان را به خود شناسی و رسایی ( ه-اُروتات یا خرداد ) و جاودانی ( امرتات یا امرداد ) می رساند.»(1)
نیاکان ِ باستانی و زرتشتی مان، افزون بر جشن های ِ سالاری چون نوروز، سیزده بدر، یلدا ( شب ِ چله )، سده و چهارشنبه سوری، در هرماه آن روزی که با نام ِ ماه همنام می شد، جشن می گرفتند و به شادی و شادمانی در سروری بی همتا مشغول می شدند. و جشن ِ اردیبهشتگان، دومین جشن ِ ماهانه ی نیاکانمان است، که در روز سوم ِ اردیبهشت ماه ِ زرتشتی برگزار می شده است.
ولی امروز این جشن نه در سوم، بلکه در دوم اردیبهشت ماه برگزار می گردد. دلیل این اختلاف ِ زمان ِ برگزاری ِ دیروز با امروز، تغییر سال شمار نیاکانمان در امروز است. زیرا در دوره باستان سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز تقسیم می شد. اما امروز شش ماه اول سال به سی و یک روز و پنج ماه بعدی به سی روز و ماه آخر سال به بیست و نه روز واگر سال کبیسه باشد به سی روز تقسیم می گردد. به همین دلیل جشن اردیبهشتگان، نسبت به سال شمار دیروز، یک روز جلوتر، یعنی دوم* اردیبهشت ماه برگزار می شود که این روز منطق با روز سوم اردیبهشت ماه، در دوران ِ نیاکانمان است.
دیروز اولین جشن ماهانه را با نام فروردینگان در 19 فروردین جشن گرفتیم و امروز به پیشواز جشن اردیبهشتگان می رویم که ماهی است سراسر شاداب و پر تراوت.

ماه نشاط طبیعت سبز در آینه ی چشمان ِ بی قرار
ماه شُر شُر ِ رقص ِ بی تاب ِ جویبار
ماه لبخند گل در لاله زار
ماه شقایق ِ بی تاب در چمنزار
ماه خروش جریان ِ آب ِ چشمه سار
ماه آواز ِ پر غرور آبشار
ماه نغمه ی دلنشین ِ بلبل در گلزار
ماه عطر و نسیم ِ جنگل در کوهسار
ماه ِ شبنم ِ زلال ِ نشسته بر برگ ِ شاخسار
ماه ِ ماهتاب در شب های پر ستاره ی بیدار
ماه دیدار یار در باغ پر درخت انار
ماه عید گل و بلبل و سنبل بر بستر ِ سبزه زار
ماه ِ پر عطر وُ گل ِ شهر ِ شور و شعر و شراب ِ شیراز ِ شکر بار

در اوستا سومین یشت به نام امشاسبند اردیبهشت است.
امشاسبند اردیبهشت نماینده ی قانون و داد و راستی و درستی در جهان و همچنین ایزد آتش و نور است.
از این جهت این امشاسبند نماد پاکی و راستی و درستی است.
ابوریحان می نویسد:
» ارديبهشت ماه؛روز سوم آن اردیبهشت است و آن عيدی است که ارديبهشتگان نام دارد برای اينکه هر دو نام با هم متفق شده.اردیبهشت به معنی بهترين راستی است ؛بعضی گفته اند بمعنای منتهای خير و خوبی است . ارديبهشت فرشته آتش و نور است و اين دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به اين کار موکل کرده و نيز ماموريت داده است علل و امراض را بياری ادويه و اغذيه زائل کندو صدق را از کذب و حق را از باطل تميز دهد .»
آتش، در پندار ِ نیاکان ِ زرتشتی مان، نماد ِ روشنایی، نور و انرژی در میان ِ عناصر ِ چهادگانه، از ویژگی و احترام ِ خاصی برخودار بوده است. بطوریکه چنین ویژگی و احترام، نسبت به عنصر ِ آتش سبب شد که غرض ورزان و تنگ نظران، نیاکان ِ زرتشتی مان را آتش پرست بین عوام نمایش دهند.
در حالی که چنین نیست بلکه عنصر ِ آتش، سرچشمه ی نور و روشنایی است و نور از صفات ِ ویژه ی اهورامزدا است و چون نور در همه جا هست، در آنجا اهورامزدا حضور دارد و به همین مناسبت نیاکان ِ زرتشتی ِ ما، نسبت به نور و آتش، احترامی ویژه، ادا می کردند و آن را گرامی می داشتند. بطوریکه این آتش ِ اهورایی را آنچنان پاسبانی می کردند که هر گز خاموش نگردد.
در اردیبهشتگان نیاکانمان و امروز زرتشتیان، لباس سفید که مظهر پاکی است به تن می کردند و می کنند و به آتشکده می رفتند و می روند و اهورا مزدا را نیایش می کردند و می کنند و سرود آتش را می خواندند و می خوانند.

نیایش آتش:

درود بر تو ای آتش!
ای برترین آفریدهء سزاوار ستایش اهورا مزدا!
به خشنودی اهورا مزدا، راستی بهترین نیکی است، خرسندی است.
خرسندی برای کسی که راستی را برای بهترین راستی بخواهد (3 بار)
بر می گزینم که مزدا پرست زرتشتی باشم و خدایان پنداری را زدوده، تنها به اهورا باور داشته باشم.
به تو ای آتش! ای پرتو اهورامزدا! خشنودی و ستایش آفریدگار و آفریدگانش برساد!
افروخته باش در این خانه!
پیوسته افروخته باش در این خانه! فروزان باش در این خانه! تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه!
به من ارزانی ده ای آتش! ای پرتو اهورامزدا! آسایش آسان! پناه آسان! آسایش فراوان!
فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بی زیان و پس از آن دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن آرا، بالنده، نیک کردار، آزادی بخش و جوانمرد، که خانه مراوده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند و انجمن برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ بخشند.
راستی بهترین نیکی است، خرسندی است.
خرسندی برای کسی که راستی را برای بهترین راستی بخواهد (3 بار)

خلف تبریزی در برهان قاطع می نویسد:
فصل بها» در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن وبه جنگ و کارزار شدن، و معنی ترکیبی این لغت مانند بهشت باشد (این معنی درست نیست و مفهوم و واژه را در آغاز آورده است)، چه ارد به معنی شبیه و مانند آمده است و چوناین ماه وسط ر است و نباتات در غایت نشو و نما و گل¬ها و ریاحین تمام شکفته و هوا در نهایت اعتدال، بنابراین اردیبهشت خوانند.»

  • دلیل اینکه جشن اردیبهشتگان را در دوم اردیبهشت سالشمار امروز ذکر کردم این است که ادامه دهندگان راستین نیاکانمان این جشن را در همین روز برگزار می کنند.
    امروز آن دسته از صاحب نظران و اندیشمندان و محققان که همان روز برگزاری جشن ها در سالشمار باستانی را بدون تغییر در سالشمار کنونی می پذیرند، لازم است پاسخ دهند چطور ممکن است تغییر سالشمار باستانی به امروزی را بپذیرند. اما تغییر روزهای جشن باستانی به امروز را نه؟
    فراموش نکنیم که در گذشته هر روز از ماه در نزد نیاکانمان، نامی داشت. بنابراین با تغییر سال شمار باستانی به امروزی، دیگر اردیبهشت روز از ماه اردیبهشت در زمان باستان که در روز سوم اریبهشت بود، امروز دیگر سوم نیست بلکه دوم است.
    از طرف دیگر معیار حقانیت و حقیقت برگزاری این جشن ها را باید در نزد کسانی جست که به حق پاسدار میراث کهن و نگهبان راستین دین زرتشتی هستند.
    شادی و شادابی و راستی و درستی در جشن اردیبهشتگان، بر همه ی ملت ایران خجسته باد

(1) برگرفته از کتاب دیدی نو از دین کهن اثر دکتر فرهنگ مهر صفحه ی 206

نیاز دنیای امروز


دنیای امروز به یک ایران پادشاهی مقتدر و صلح طلب، یک اسرائیل قوی و در راسش یک آمریکا پر قدرت برای برقراری نظم خاورمیانه و جهان نیاز دارد تا در برابر کشورهای متجاوز و آدم و زیاده خواهی چون روسیه و چین و کره شمالی و یک دوجین کشورهای عقب مانده کمونیستی، اسلامی و نیز تروریستی از دستاوردها و ارزش های لیبرال-دموکراسی و کرامت انسانی دفاع کند.
البته آمریکایی که رهبرانی چون رونالد ریگان و یا حداقل دونالد ترامپ داشته باشد نه رهبران ِ با جانیکارانی چون کارتر و کلینتون و اوباما و بایدن

احمد پناهنده

عملی را که برخود نمی پسندید برای دیگران تجویز نکنید


خطابم به کشورهای آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و دیگر کشورهایی از این دست است که توصیه می کنند اسرائیل، پدرخوانده تروریست ها را در ایران مجازات نکند؟
دلیل چنین توصیه ای بسیار روشن است.
چون به کشورهای شما حمله تروریستی در ابعاد پهبادی و موشکی نشده است.
زیرا منافع اندک اقتصادی شما ایجاب می کند که از کیسه ملت اسرائیل و ملت ایران با جمهوری اسلامی مماشات کنید تا‌مبادا دو ریال در کاسبی کردن با تبهکاران اسلامی ضرر کنید.
آیا بهتر و پسندیده تر نیست که در این شرایط، کشور و امنیت شهروندانتان را جای کشور و امنیت شهروندان اسرائیل قرار دهید و بعد تصمیم بگیرید و اسرائیل را به مدارا و خویشتن داری توصیه کنید؟
به زبان دیگر،
اگر بر فرض محال، کوبا به شهرهای ساحلی آمریکا حمله موشکی و پهبادی می کرد، خویشتن داری و مدارا در تصمیم‌ سیاستمداران ِ آمریکا برای مجازات نکردن کوبا جایی داشت؟
یا اگر ایرلند جنوبی و روسیه به کشورهای انگلیس و آلمان و فرانسه حمله موشکی و پهبادی می کرد، این کشورها حاضر می شدند در مقابل ایرلند جنوبی و روسیه مدارا و خویشتن داری کنند؟
بنابراین سعی نکنید فقط برای حفظ جیب هایتان از کشوری که از هر طرف توسط کشورهای آدم خوار و تروریست های سوریه و لبنان( حزب الله) و عراق و یمن و نیز تروریست های حماس و جهاد و پدرخوانده آنها در ایران در محاصره است، بخواهید که با این آدمخواران و تروریست های وحشی برای حفظ منافع شما و قربانی کردن امنیت شهروندانش، مدارا و خویشتن داری کند.
این درخواست نه تنها سخیف و غیر اخلاقی است بلکه در خوش بینانه ترین و محترمانه ترین شکلش سیاست مماشات با جمهوری اسلامی است.
بنابراین سعی نکنید مانع تراشی کنید که سر اختابوس در ایران کوبیده نشود و مجازات نگردد.

احمد پناهنده

زمان آن رسیده است، جمهوری اسلامی سرنگون شود


چطور و چگونه؟
همین طور که این روزها شاهد آن هستیم و آن این است که تبهکاران اسلامی ِ اشغالگر قدم در راه بی بازگشت گذاشته اند و بطور آشکار به خاک کشور اسراییل برای نابودی اش حمله پهبادی و موشکی کردند.
طبیعی است که اسرائیل برای حفظ موجودیت کشورش و نیز امنیت شهروندانش باید یک پاسخ کمرشکن به جمهوری اسلامی بدهد.
زیرا این پاسخ از حقوق خدشه ناپذیر اسرائیل است.
حال این کشورهای جهان آزاد و در راسش آمریکا هستند که باید سیاست مماشات را در رابطه با جمهوری اسلامی، برای همیشه قورت بدهند و در حمایت بی جون و چرا از اسراییل، قدرت سرکوب تبهکاران اسلامی را در ایران فلج نمایند تا ملت ایران از این حمایت بهره مند بشوند و خیابانها را تسخیر و دست در دست هم با حمایت ِ جهان آزاد، جمهوری اسلامی را سرنگون کنند.
آری
سرنگونی جمهوری اسلامی باید هدف همه انسان های با کرامت باشد که از تروریست و بی ثبات کردن خاورمیانه و جهان و از بین بردن امنیت انسانها متنفر هستند.
و نیز دانسته است که سرنگونی جمهوری اسلامی، بدنبالش سرنگونی حزب الله
کتائب حزب الله در عراق
حوثی های یمن
غزه
جهاد
و یک دوجین تروریست نیابتی در سوریه و عراق را با خود همراه خواهد داشت.
پس باید با صدای رسا در گوش کَر و چشم کور سیاستمداران جهان آزاد فرو برد که سرنگونی جمهوری اسلامی بیش از هر زمانی در چشم انداز است.
زیرا ملت ایران در اکثریت مطلقش در این جنگ پشت اسرائیل و جهان آزاد ایستاده اند‌
ملتی که بیش از چهل و پنج سال چوب سیاست های مماشات گرایانه شما در حمایت از جمهوری اسلامی را خوردند و کماکان می خورند‌.
ملتی که توسط پیش کسوت های احمق و نفهم شماها، محمدرضا شاه ایرانساز و صلح طلب ایران را که به قول ریچارد نیکسون، دوست بی بدیل اسرائیل و جهان غرب بود، با دسیسه های پیدا و پنهان سرنگون کردند.
پس اگر وجدان دارید، امروز باید بی هیچ چشمداشتی، از ملت ایران حمایت کنید تا در این شرایط بدست آمده بتوانند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و خاورمیانه و جهان، نسیم صلح را در سینه هایشان احساس کنند.
درنگ هم لازم پذیرفته نیست
احمد پناهنده

جشن فروردینگان گرامی و شاد باد


فروردینگان نام جشنی است از جشنهای ِ ماهانه که در آن، نام روز با نام ماه، همنام می گردد و چون همنام می گردد، پس، آنروز جشن است.
فروردینگان اولین جشن ماهانه ی سال است که در آغاز بهار و پس از نوروز، نوروز بزرگ و سیزده بدر برگزار می شود. زیرا فروردین روز از ماه فروردین است.
این جشن در ماهی که سراسرش جشن است، در اوج شادی ِ مردمان ِ پهندشت ِ ایرانزمین به لحاظ جغرافیایی و پهنه ی فرهنگ ِ ایرانی، در شادمانی ِ طبیعت، در بهار ِ شکوفه باران، به یاد ِ رفتگان و نشاط ِ روان آنها، بر بستری از پاکیزه گی و با بوی خوش عود وُ کندر در آتش، برگزار می شده و هم اکنون می شود.
گویی شادی و شادمانی از ویژه گیهای ذاتی ِ نیاکانمان بوده است که غم را در سرسرایشان، هرگز مکانی نبوده است.
حتی در همین جشن فروردینگان یا جشن فرودُگ ها، آنها را غم همراه نبوده و نیست. بلکه صحنه آرایی می کردند و می کنند تا آنانیکه زنده هستند به شادمانی بپردازند و در این شادمانی ِ بهاری، روان ِ رفتگان را با دود کردن چوب ِ معطر و آتش افروختن، به خانه های خویشان فرا خوانند تا در بهار ِ شکوفه زار، در جمع ِ شادمان ِ خویشان و زنده گان، شاد گردند.
این جشن با همه ی کهنسالی و نیز بارها و همواره با هجوم پیاپی بیگانه گان ِ ضد شادی و شادمانی، تا کنون به همت ِ همت مداران و ادامه دهندگان راستین نیاکانمان از هر غبار ِ فراموشی بیرون کشیده شده و در جای جای ِ جان ِ جهان ِ ایرانزمین و در سر زمین قلوب ایرانیان، پاک و منزه، به امروزیان سپرده شده است تا هر چه بالا بلندتر و زلال و شفافتر، بر بام ِ ایرانزمین در همه سو جشن گرفته شود.
برماست که امروزه، چنین جشن و جشن هایی در این ردیف را بدور از هیاهوی ِ غوغا سالاران و واداده گان، که واگویی و برگزاری ِ چنین جشن هایی را توهین به حافظه تاریخی قلمداد می کنند، هر چه با شکوه تر و هر بار پر رونق تر برگزار کنیم.
و راستی » چه عبث گفتار، زشت پندار و قبیح کرداری است که کسانی پیدا می شوند که تکرار و واگویی ِ این اعیاد و جشنها را توهین به حافظه تاریخ برداشت می کنند اما نمی دانند که هر عید باز گشتی است به اصل ِ خویش اما نه در جا زدن در گذشته بلکه در مداری والاتر و بالا بلندتر و نزدیک شدن به منتهای ِ انتهای ی یگانگی ِ خویشتن.»
آری:
در بهار قرار براین است که همه چیز از نو آغاز گردد و تازه شود و تازه تر گردد.
تازه شدنی جدید در کسوت ِ تولدی نو در همه سو و دید وُ باز دید ِ همگانی در هر سرای و هر مکان، حتی دعوت و بازدید از روان های رفتگان.
به همین منظور است که باور مندان ِ چنین جشنی، برای دعوت و پیشواز از روان های پاک ِ خویشان، خانه ها شان را از هر غباری پاکیزه می کنند و با آتش افروختن و بوی خوش پراکندن، روان ها را ستایش می کنند.
معنای فروردین، فروهر و یا فروهر ها و ماه فروردین در واقع ماه فروهرها است و جشن ِ فروردینگان برای شادی و نشاط فروهرها برگزار می شود.
اینکه می گوییم برای شادی و نشاط ِ فروهرها چنین جشنی برگزار می کردند، معنی اش این است که نیاکان ِ زرتشتی مان، غم و ناله و شیون و زاری را بیگانه بودند. از این جهت به جای گریه و زاری بر مزارشان، سفره ی جشن می گستردند و امروز می گسترانند و شادمانی می کردند و امروز می کنند.
بهار با همه ی زیبایی و شکفته گی اش با ماه فروردین که ماه فروهرها و یا روان های پاک است، آغاز می شود و روزی نو از سال ِ نو را با جشنی فراگیر در همه سوی ِ فلات ایران، کران تا کران و در بی کران سرای ایرانزمین، بنام نوروز آغاز می کند تا باشادمانی و نشاط به استقبال جشن بزرگتری بنام نوروز بزرگ برویم که ابر مرد ِ تاریخ ِ ایرانزمین و مبلغ اندیشه ی نیک، گفتار نیک و کردار نیک، دیده به این هستی باز می کند.
در همین اوج شادمانی و سرور بسر می بریم که جشن ِ سبز ِ سیزده بدر از راه می رسد و با عشقی بی همتا برای بیرون کردن ِ هر آنچه که نامش غم است، به صحرا و چمن زار آغوش می گشایم و کوهسار و چشمه سار را تراوت می چینیم و در کنار جویبار، زیبایی طبیعت را می نوشیم و شاداب می گردیم.
در حال و هوای جشن ِ تراوت باران ِ سبز ِ سیزده بدر بسر می بریم که با شادی و نشاطی بی همتا، نشمینگا همان را از هر غباری پاک می کنیم و با آتش افروختن و دود کردن چوب های معطر، آمدن ِ روان گذشته گانمان را به انتظار می نشینیم تا شادی و نشاط مان را با آنها تقسیم کنیم.
چنین است که در فروردین ماه جشن روان و یا فرودُگ را به یاد همه ی روانان برگزار می کنیم.
هر چند پنج روز آخر هر سال به فروهر ِ درگذشگان اختصاص دارد اما فروردین روز ار ماه فروردین، جشن روان و یا فرودُگ است که در سراسر ِ کهن دیار ِ ایران ِ باستان برگزار می شده و امروز زرتشتیان در چنین روزی را بر مزار ِ درگذشتگان ( در تهران در قصر فیروزه ) گرد هم جمع می شوند و موبدان با لباس سفید اوستا می خوانند و برای شادی و شادمانی ِ روان در گذشتگان، عود و کندر در آتش می سوزانند و گل و گیاه و میوه و شمع و لرک* سر مزارشان می گذارند.
زیرا نیاکان ِ زرتشتی مان را باور بر این بود:
» که همه ی آفریدگان، نخست به صورت فره وشی بودند.
فره وشی گوهری مینوی است که از نوع گوهر اهورایی است – گوهری که اهورامزدا هم از آن است. سپس این فره وشی ها شکل مادی به خود می گیرند. پس از درگذشت آدمی تصویر مادی یا فلکی ِ فره وشی باقی می ماند . به جهان فره وشی برمی گردد.» (1)

فروردینگان ِ شادمان ِ همه ی روان های ِ درگذشتگان شاد باد

(1) بر گرفته از کتاب دیدی نو از دینی کهن اثر دکتر فرهنگ مهر، چاپ دوم، سال 1375 صفحه ی 194

  • لرک مخلوطی از هفت میوه خشک خام از قبیل پسته خام، بادام خام، فندق خام، انجیر خشک، خرما، توت و برگه‌ است.

به قلم دکتر احمد پناهنده

استیصال ِ تبهکاران اسلامی


بیش از چهل و پنج سال است که تبهکاران تروریست اسلامی، شعار نابودی اسرائیل را می دهند اما تاکنون با ضربه های مهلکی که از اسرائیل خوردند، نه تنها هیچ غلطی نتوانستند بکنند بلکه جرئت آن را هم ندارند که کوچکترین اقدامی علیه اسرائیل انجام دهند.
چرا؟
برای اینکه اسرائیل با زبان زور و مشت آهنین با تبهکاران تروریست اسلامی سخن می گوید
و این همان زبانی است که تبهکاران اسلامی می فهمند
وگرنه زبان مماشات بایدن و اروپایی ها برایشان بی اهمیت است که هیچ بلکه از آنها در این شرایط سواری می گیرند.
برای همین است که این زبان ِ مماشات و دلجویی از پدرخوانده تروریست های تبهکار اسلامی نه تنها آن ها را ادب می کند بلکه بیشتر آنها را جری تر می کند که توسط دنبالچه های وحشی خود، علیه پایگاه های آمریکا و نفتکش های اروپایی اقدام تروریستی بکنند.
ولی این موضوع در مورد اسرائیل صادق نیست
زیرا اسرائیل از همان آغاز با زبان زور و مشت آهنین با تبهکاران ترویست اسلامی سخن گفت و همه آنها را ادب کرد و ادب می کند.
نمونه حمله به محل تجمع سران تروریست سپاه قدس در دمشق است که بیش از نه نفر از این آدمکشان را از روی زمین پاک کردند.
در این سو تبهکاران تروریست اسلامی، فقط در زیر ِ زمین ها هیاهو به راه انداختند که ما انتقام می گیریم.
ولی کیست که نداند که این افراد مخفی شده در زیر زمین ها و تونل های تاریک جرئت کوچکترین عملی را ندارند؟
برای همین است که این جماعت ترسو از روی استیصال، دیروز به مزار مردخای و استر، شهبانوی ایرانزمین در همدان حمله کردند و با بمب های آتش زا مزار آنها را آتش زدند.
حالا متوجه شدید که این جماعت ترسو و مخفی شده در زیر زمین و تول های تازبک جرئت مقابله با اسرائیل را ندارند؟

احمد پناهنده